شنبه مورخ92/10/5 امیرحسین خان ختنه شدن گریه های وحشتناک و بی قراری هاش بماند ولی واقعا پروژه سخت و طاقت فرسایی برای خانواده بود کوچولوی من حسابی اذیت شد روز 5شنبه بعداز ظهراین حلقه کذایی ختنه افتاد و از همون روز امیرحسینم مریض شد... سرفه وتنگی نفس وخس خس سینه و.... همون روز دکتر رفتیم خوب نشد که هیچ بدتر هم شد شنبه بعداز ظهر رفتیم پیش دکترخودش ایشون هم از وضع ریه اش ناراضی بود یکشنبه صبح بدتر شدی خونه مامان جون بودیم تا اخرشب هی حالت بدتر شدشب ساعت2 با بابا بزرگ ومامان بزرگ و من و بابایی رفتیم بیمارستان مفید یه شب فوق العاده سرد که نم نم بارون و برف میبارید دکترا دیدنت و دارو تجویز کردن تاساعت5 اونجا بودیم ...